جدول جو
جدول جو

معنی صالح سکونی - جستجوی لغت در جدول جو

صالح سکونی
(لِ)
ابن شریح سکونی. از تابعین و از مردم حمص است و از ابوعبیده بن جراح و ابوهریره و معاویه و جبیربن نفیر و جز اینان روایت کند و از وی پسر او محمد بن صالح روایت آرد. ابوالحسین رازی گوید:او کاتب ابوعبیده بود و ابن حبان گوید او ثقه است وکتابت عبدالله بن قرط امیر حمص میکرد. رجوع به تهذیب ابن عساکر ج 6 ص 370 و لسان المیزان ج 3 ص 170 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
ابن بشر سدوسی. مجهول است. و در کتاب الضعفاء به سندی جید از حبیب بن شهید، آرد که نزد ایاس نشسته بودم، مردی بیامد. ایاس وی را گفت: اگر فتوی خواهی به حسن رجوع کن، و اگر صلح خواهی به حمید، و اگر شغب طلبی نزد صالح سدوسی روکه گوید آنچه بر تو است انکار و آنچه ازآن تو نیست ادعا کن و به بینۀ غایب احتجاج جوی. ابن معین او را نشناسد و ابن عدی وی را مجهول داند. (لسان المیزان ج 3 ص 166). و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 62 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ حِ)
ابن زیاد و مکنی بابی شعیب. مولد وی بسال 173 هجری قمری هجریست و به سال 261 درگذشت. (زرکلی ص 424). ابن جوزی او را در باب راویان از امام احمد شمرده است. (مناقب احمد بن حنبل ص 97)
لغت نامه دهخدا